تامین مالی جمعی | Crowdfunding چیست؟
Crowdfunding از دو لغت Crowd به معنای انبوه مردم و Funding به معنای تامین مالی تشکیل شده است که به منظور حمایت مالی از هنرمندان، کارآفرینان، صاحبان ایده و استارتاپ ها به وجود آمده است و نقش بسیار مهمی در صنعت، تکنولوژی و هنر یک جامعه ایفا میکند. سرمایه گذاری جمعی، ابتدا در کشورهای توسعه یافته و به تازگی در برخی کشورهای در حال توسعه به کار گرفته میشود. در سالهای اخیر تعداد زیادی از بسترهای تامین مالی جمعی به وجود آمده و اغلب نشان داده اند که در تأمین سرمایه بسیار موفق عمل کرده اند.
تأمین مالی جمعی یا کرادفاندینگ (Crowdfunding) تاریخچه طولانی در جهان دارد. اولین بار تأمین مالی جمعی به شکل ابتدایی، در دهه ی 1700 میلادی ابداع شد؛ اما شکل نوین این روش تأمین سرمایه ابتدا در سال 1997 مطرح شده و مورد استفاده قرار گرفت. در این یادداشت مهمترین رخدادهای مربوط به کرادفاندینگ که در شکل گیری پلتفرمهای نوین تأمین مالی موثر بودهاند را مرور میکنیم.
این صندوق وام در اوایل دهه 1700 توسط ملی گرای ایرلندی جاناتان سویف (Jonathon Swift)، به عنوان راهکاری جهت اعطای وام به افراد معتبر اما کم درآمد شهر دوبلین (Dublin) تأسیس شد. عملکرد این صندوق موفقیت آمیز بود و موجب ایجاد صندوقهای مشابه در ایرلند شد؛ به نحوی که تا سال 1843 نزدیک به 300 صندوق فعال وام دهی در ایرلند به وجود آمد. جنبه جمعی فعالیت تأمین مالی صندوق وام ایرلند به شکل اهدای وجوه توسط ثروتمندان جهت کمک به فقرا انجام میشد. علاوه بر این سرمایهی این صندوق از طریق انباشت عایدیها، وامهای بدون بهره و سپردههایی که سود دریافت میکردند، تأمین میشد. این اولین نمونهی رسمی کرادفاندینگ بود.
اتحادیه اعتباری در واقع یک بانک غیرانتفاعی است که در وام دهی به اعضای خود متکی است. اعضای اتحادیه اعتباری، در واقع سهامداران آن هستند که در تصمیمات آن حق رای دارند. در سال 1846 هرمان شولزه (Herman Schulze-Delitzsch) در واکنش به بروز قحطی و کمبود کالا در آلمان، اقدام به ایجاد یک نانوایی و آسیاب با مالکیت مشترک (تعاونی) نمود. شش سال پس از آن شولزه به همراه فردریش رایفایزن (Friedrich Raiffeisen) ایده مالکیت مشترک یا تعاونی خود را به حوزه مالی برده و اولین اتحادیه اعتباری را تاسیس کرد. اتحادیههای اعتباری آلمان در آن زمان دارای حاکمیت دموکراتیک بوده و اعضای هیات مدیره با رایگیری انتخاب شده و همه اعضاء صرف نظر از میزان سهامشان، حق رای یکسانی داشتند. امروزه نیز اتحادیههای اعتباری از همین شیوه که نوعی از کرادفاندینگ است در ساختار مدیریتی خود استفاده میکنند. جنبه فعالیت جمعی اتحادیههای اعتباری، اعضای آن هستند که با سپرده گذاری پول خود در بانک و پرداخت سود کمتر از متوسط در وامها، در این فعالیت مشارکت دارند.
در سال 1976 پروفسور محمد یونس، در طی یک پروژه تحقیقاتی، 27 دلار را به 42 زن فقیر در شهر جابرا بنگلادش وام داد. این پروژه موفقیت آمیز بود و منجر به توسعه ی آن و ایجاد گرامین بانک شد که اولین نمونه مدرن از تأمین مالی خرد در سطح گسترده است. این بانک نیز همانند صندوق وام ایرلند، وام هایی را برای مردم مناطق فقیر نشین که دسترسی به اعتبارات مالی مرسوم نداشتند، فراهم آورد. اما برخلاف صندوق وام ایرلند، نقدینگی در موسسات تأمین مالی خرد، خارج از حلقه اعضا چرخیده و درواقع این نوع موسسه به عنوان یک بانک مرسوم ولی با مقادیر سپرده، تسهیلات و نرخ بهره کمتر فعالیت میکند.
اولین نمونه موفق ثبت شده تأمین مالی جمعی، در سال 1997 با تأمین سرمایه تور اجرای موسیقی گروه بریتانیایی راک ماریلون (Marillon) توسط طرفداران آن و به صورت اهدای مبلغ مورد نیاز سفر آن ها به آمریکا انجام شد. یکی از اعضای این گروه موسیقی مارک کلی (Mark Kelly) با ارسال ایمیلی به هزار نفر از مخاطبان خود گفت که برای اجرای برنامه تور موسیقی 60 هزار دلار از هزینه سفر را کم دارند. طرفداران آنها نیز اقدام به تأمین مبلغ مورد نیاز کردند و این مبلغ با موفقیت تأمین شد. با الهام از این شیوه تأمین سرمایه، اولین پلتفرم اختصاصی تأمین مالی جمعی با عنوان آرتیست شیر (ArtistShare) در سال 2001 تأسیس شد که بر روی تأمین سرمایه گروههای موسیقی جهت ساخت آلبوم یا برگزاری تور تمرکز داشت.
اولین بار اصطلاح تأمین مالی جمعی یا کرادفاندینگ توسط یک کارآفرین به نام مایکل س الیوان (Michael Sullivan) مطرح شد. سالیوان از این اصطلاح در هنگام راهاندازی شرکت خود به نام fundavlog استفاده کرد که به عنوان یک شتاب دهنده برای پروژه های ویدیو بلاگ تأسیس شده بود. رخداد رکود بزرگ در سال 2008 سقوط بازار مسکن و صنعت مالی در سال 2008، افراد را مجبور کرد که به دنبال شیوههای متفاوتی از تأمین سرمایه با ابزارهای جایگزین باشند. موسسات مالی و بانکهای مرسوم پس از این رخداد دیگر نمیتوانستند یا مایل نبودند مثل گذشته اقدام به اعطای تسهیلات نمایند. این امر مردم را به سوی وام دهی به یکدیگر از طریق فضای اینترنت و در واقع کرادفاندینگ کشاند.
تأسیس پلتفرمهای تأمین سرمایه Kickstarter در سال 2009 و IndieGoGo در سال 2007 منجر به رونق فعالیت پلتفرمهای تأمین مالی جمعی شد. بنابراین صنعت تأمین مالی جمعی یا کرادفاندینگ، به سرعت به یک گزینه در دسترس برای کارآفرینان جهت اجرایی کردن ایدهها و جذب وجوه مورد نیاز کسب و کارشان، تبدیل شد. پس از آن به سرعت مبلغ تأمین مالی جمعی از 530 میلیون دلار در سال 2009 به 1.5 میلیارد دلار در سال 2011 رسیده و در حدود 3 برابر فزایش یافت. در سال 2012 بیش از 450 پلتفرم تأمین مالی جمعی با تأمین مبلغی بیش از 2.7 میلیارد دلار در جهان وجود داشت. در سال 2015 این رقم به 24.4 میلیارد دلار رسید.
رئیس جمهور وقت ایالات متحده امریکا باراک اوباما، در آوریل سال 2012 قانون JOBS (Jumpstart Our Business Startups) را امضا نمود. این قانون که با عنوان لایحه تأمین مالی جمعی (کرادفاندینگ) نیز شناخته می شود، با هدف کاهش بار قوانین وضع شده بر روی کسب و کارهای کوچک و قانونی کردن کرادفاندینگ تصویب شد.
تأمین مالی جمعی در کشورمان سابقهای به نسبت طولانیتر دارد. این موضوع به دلیل فرهنگ کمکرسانی در گذشته مردم ایران است. از گذشتههای دور پهلوانان و بزرگان شهر یا روستا در صورتی که یکی از اعضای اجتماع با مشکلی روبهرو بود، در صدد حل مشکل اقدام به جمعآوری منابع مالی از مردم میکردند. هنگامی که جوانمردان وارد گود میشدند، مرشد و صاحب زنگ با نواختن صدای زنگ از آنان رخصت میطلبيد و پهلوانان خطاب به پير ميداندار گود از او میخواستند تا برای کسی که ناتوان است، گلريزی کند و فرياد اگر ناتوانی بگو يا علی (ع)، اگر خسته جانی بگو يا علی (ع) بلند میشد. در پس زمان، گلريزان از گود زورخانهها به خانهها کشيده شد؛ به گونهای که زنان نيز در اين سنت حسنه حضور يافته و حتی برای برگزاری سفره نذر ابوالفضل(ع) که با نذریهای زنان گسترده میشد، نوعی گلريزان کوچک برپا میداشتند. با وجود سابقه طولانی تأمین مالی بر پایه اهدا، سایر انواع تأمین مالی جمعی در کشورمان عقبه قابل توجهی ندارند. در خصوص اولین زمانی که در ازای تأمین مالی به تأمینکنندگان پاداش تعلق گرفته، اطلاعاتی در دسترس نیست. از زمانی که پلتفرمهای اینترنتی در کشور گسترش یافتند، کمپینهای تأمین مالی نیز گسترش پیدا کردند. تا به امروز سه مدل تأمین مالی در کشورمان به صورت آنلاین انجام شدهاند. مدل بر پایه اهدا به دلیل سابقه طولانی در کشورمان، اولین پلتفرمهای تأمین مالی جمعی نیز در همین مدل شکل گرفتند. همزمان با گسترش شبکههای اجتماعی، تأمین مالی مبتنی بر پاداش نیز به سرعت وارد کسبوکارها و سایر حوزهها در ایران شد. اما شروع مدل سوم، یعنی مدل تأمین مالی جمعی مبتنی بر مشارکت با دشواریهایی روبهرو بود. کمپینهایی که به صورت غیر قانونی اقدام به کلاهبرداری در سطح کلان کردند، اعتماد عموم به این مدل را خدشهدار کردند. بعد از این اتفاقات سازمان بورس و اوراق بهادار ایران، معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری، وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات و وزارت کار، تعاون و رفاه اجتماعی بر آن شدند که فرآیند تأمین مالی بر پایه مشارکت را قانونگذاری کرده و سکوهای این مدل را در کشور به صورت قانونی راهاندازی کنند. فرآیند تکمیل دستورالعمل تأمین مالی جمعی از سال ۹۳ کلید خورد اما تا سال ۹۷ به طول انجامید. در این سال، ۴ سکو موافقت اصولی این عمل را دریافت کردند. در سال ۹۹ نیز این چهار شرکت در نهایت مجوز این کار را دریافت کرده و تأمین مالی جمعی بر پایه مشارکت در ایران آغاز گردید. در حال حاضر بیشتر کمپینهای تأمین مالی جمعی با تمرکز بر همراهی سرمایهگذاران با طرحهایی است که سرمایه در گردش یک ساله یک کسب و کار را تأمین کنند؛ یعنی دوره بازگشت سرمایه در مدل مشارکت در درآمد این طرحها کمتر از یک سال است و در طی این مدت اصل پول سرمایهگذاران به همراه مقداری سود از محل پروژه تأمین شود. با توجه به وجود ریسک در این نوع سرمایهگذاری، قاعدتا سرمایهگذاران انتظار سود بیشتری نسبت به سود سپرده بانکی و سود معمول صندوقهای سرمایهگذاری درآمد ثابت دارند. پولهای جمع شده در غالب سرمایه در گردش، بر اساس برنامه کسبوکاری که روی سکوی تأمین مالی قرار میگیرد جمعآوری میشوند. مدت جمعآوری پول حداکثر یک ماه است و تنها در صورتی که تمام پول در این مدت جمعآوری شود، سرمایهگذاری انجام گرفته و به اصطلاح کمپین موفق تلقی میشود. شرکت فرابورس ایران برای جلب اعتماد مردم کارآفرینان و صاحبین طرح را موظف کرده که حداقل ۱۰ درصد مبلغ نهایی سرمایهگذاری را در ابتدای هر کمپین از منابع مالی خود تأمین کنند و خود جزوی از سرمایهگذاران طرح باشند. سرمایهگذاران حقوقی محدودیتی برای سرمایه گذاری ندارند؛ این در حالیست که سرمایهگذاران حقیقی نهایتا تا ۵% مبلغ کل را میتوانند مشارکت کنند. هدف این محدودیتها آن است که ریسک این مدل سرمایهگذاری را برای افراد حقیقی به حداقل برسد. این روش به کسب و کارها کمک میکند تا پروژههای خود را تأمین مالی کنند و از طرف دیگر سرمایهگذاران میتوانند در تولید کشور سهیم باشند. امید است این مدل جدید بتواند در گسترش تولید کشور همچنین بهرهمندی سرمایهگذاران از فعالیتهای واقعی در اقتصاد نقش به سزایی ایفا کند.